« فانوس دریایی » ( The Lighthouse ) در ابتدا فیلمی درباره‌ی کشف روحیات درونی در زمان تنهایی و ارتباط بین انسانی است و در نهایت تبدیل به یک فیلم ترسناک اگزیستانسیال می‌شود. اگرچه که در نظر من پایان‌بندی فیلم کاملا هم موفقیت‌آمیز نیست اما هر چقدر که به جلوتر می‌رویم، فیلم در هنگام رسیدن به پایان متزلزل‌تر می‌شود و به خوبی می‌تواند رویکرد راوی غیرقابل اعتماد را به ما نشان بدهد و مرز بین پارانویا و عقلانیت را به حدی باریک بکند که نتوانیم تشخیص بدهیم چه چیزی واقعی است و چه چیزی نه.کارگردان این فیلم یعنی آقای « رابرت اجرز » ( کارگردان فیلم « جادوگر » ( The Witch ) که به دنبال ساخت چیزی شبهه‌برانگیز درباره‌ی واقعیت بوده، خود را غرق در مطالعه‌ی تاریخ فانوس‌های دریایی قرن ۱۹ای شهر « نیو انگلند »، قبل از شروع کار بر روی فیلمنامه‌ی این اثر کرده بود. با استفاده از فیلم‌برداری سیاه و سفید و نسبت تصویر نزدیک به استاندارهای آکادمی یعنی ۱.۱۹:۱، سبک او ما را به یاد آثار ترسناک دهه‌ی ۱۹۳۰ می‌اندازد، جایی که ما به طرز بسیار شدیدی تحت تاثیر اکسپرسیونیسم آلمانی بودیم. مشخصا قسمتی از محتوای این اثر برای استانداردهای آن زمانه کمی بیش از حد تند و تیز می‌بوده است ( پری دریایی با بازی « والریا کارامان » که در رویاها حضور دارد هیچ‌گونه لباسی بر تن نداشته ) اما سبک این فیلم باعث شده است تا متعلق به زمان خاصی نباشد. بر روی اهمیت صدا تاکید بسیار زیادی شده است، چه صدای ناله‌کردن شیپور اعلام خطر مه‌گرفتگی فانوس دریایی باشد، چه قار قار کردن مرغ‌های دریایی و یا چه خروج گاز معده‌ی یکی از شخصیت‌ها.