ترس از عروسک

[Hadipour]

سلام عزیزان

خونه یکی از دوستام بودم نصف شب گفتم برم یه لیوان آب بخورم.
اشتباهی رفتم اتاق بچه کوچولوی خونه یهو این عروسک رو دیدم.
من موندم اون بچه کوچولو مثل من هروقتی دیدیش سکته رو نزد !

[Elka Eydipor]

درود آقای هادی پور از این اتفاقات زیاد افتاده!!!!! من معمولا تا دیر وقت بیدارم!

رفتم دم یخچال آب بخورم یه لحظه حس کردم یکی پشت سرمه!!! برگشتم

( کلا جیغ جیغو نیستم و جیغ نزدم ) فقط پریدم هوا از ترس یک آن دیدم دوتا چشم داره برق میزنه!

بابام بود اومده بوده آب بخوره!!! از بسکه سرمون تو کامپیوتره ها چشمامون 6و8 میبینه!

[neda *]

توی شب همه چیز یه شکل دیگه نشون داده میشه استاد برا منم پیش اومده والا منم بودم میترسیدم نصفه شبی این چه شکلیه

[Effector]

من همیشه یک چیزی که میبینم تو شک که هستم بر خلاف بعضی ها نزدیک میرم و بهش دست میزنم و کلا بیشتر بهش نگاه میکنم
تا بدونم هیچی نیست
اگر نفهمم چیزی نیست تا آخر شب همین طوری حالم بده و میترسم که نکنه چیزی بوده باشه
من بیشتر نه جیغ میزنم نه میپرم هوا نه هیچی یکم میلرزم اگر یهو قافل گیر شم بعضی ها این طوری هستن مثلا برادر من همیشه یهو همه جا ساکته یا مثلا من دارم کامپیوتر کار میکنم با دقت بالا و یهو میاد به در میکوبه یا یک صدایی از خودش در میاره که یکم شک و لرزش و پرش بهم دست میده
که این کار واقعا بدیه اگر شما هم کسی این کار را باهاتون انجام میده بهشون بگید مه دریچه ی قلب آدم گشاد میشه
و این خیلی بده و امکان سکته بسیار بالا میره
به طوری که اگر همیشه همین کار رو بکنند دریچه ی قلب شما گشاد که بشه همین طوری بعد از چند سال امکان سکته بسیار بالا میره که حتی با صدا های کوچک امکان سکته هست
:60:

[aminbinazir]

این عروسک کلا این شکلیه یا تو تاریکی اینقد ترسناکه؟؟آدم رو یاد فیلم childs play 1988 میندازه

[Effector]

این عروسک کلا این شکلیه یا تو تاریکی اینقد ترسناکه؟؟آدم رو یاد فیلم childs play 1988 میندازه

عروسک شیطانی که این شکلی نبود
منو یاد فیلم Ted 2010 میندازه

[aminbinazir]

عروسک شیطانی که این شکلی نبود
منو یاد فیلم Ted 2010 میندازه

این شکلی نبود.ولی ترسناک بودالبته دوره خودش...

[mr.Abraham]

ممنون آقای هادی پور
مثل اینکه از ترسوندن افراد لذت می بره چون داره می خنده ...

[Effector]

این شکلی نبود.ولی ترسناک بودالبته دوره خودش...

آره ترسناک بود نمیشه گفت نبود
چه حالی میداد 6 سالم بود خواهرم 7 سالش بود
من اصلا سواد نداشتم مهد میرفتم زیرنویس بلد نبودم بخونم و خواهر هم که نمیتونست به هر حال هنوز اول بود
اما با اینکه هیچی نمیفهمیدیم همین طوری 1 تا 5 نگاه میکردیم
بعضی جاهاش واقعا باحال بود

[.:Y2J:.]

من تو اتاقمون دوتا عروسک باربی خوشمل هست (چون آبجی دارم) آقا من از اینا میترسم البته قدیما بیشتر تو تاریکـــی ها البته الان کمتر شده و کلا از اُپن خونه تو شب و... میترسم :60:
خب برم دیگه آبروم رفت :|