برای دانلود پلاگین و اسکریپت های افتر افکت و پریمیر پرو     کلیک کنید
صفحه 305 از 634 نخستنخست ... 205255295303304305306307315355405 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,041 به 3,050 از 6334

مشاهده : 1029056 , پاسخ ها : 6333
موضوع: چت روم انجمن

  1. #3041
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elka Eydipor نمایش پست ها
    انشالله صدو بیست ساله آقا امید بشیدددددددددددددددددددد بینظیرید زحمات شما رو هیچکسی فراموش نمیکنه...پایدار باشید
    شما لطف دارید ، ولی برای من 120 سال زیاده

  2. #3042

    Elka Eydipor آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    4564
    محل سکونت
    ساکن شهر اندیشه
    نوشته ها
    7,587
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid8h نمایش پست ها
    شما لطف دارید ، ولی برای من 120 سال زیاده
    نه شما همیشه در تلاشید ماشالله و عمرتون مفیده و وقت رو غنیمت میدانید و ازش استفاده بهینه

    میکنید ...پس 120 سال چیزی نیست...تازه کم هم هست...

  3. #3043
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elka Eydipor نمایش پست ها
    نه شما همیشه در تلاشید ماشالله و عمرتون مفیده و وقت رو غنیمت میدانید و ازش استفاده بهینه

    میکنید ...پس 120 سال چیزی نیست...تازه کم هم هست...
    نه نمی خوام ، اصرار نکنید ....

  4. #3044
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen_dalir نمایش پست ها
    آره ماشالا
    باید یه دست بسکتبال باهاش بزنم

  5. #3045

    Elka Eydipor آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    4564
    محل سکونت
    ساکن شهر اندیشه
    نوشته ها
    7,587
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid8h نمایش پست ها
    نه نمی خوام ، اصرار نکنید ....

    حالا که اینطور شد باید صدو شصت ساله بشید که 20 سال بعدی رو برید سواحل جزایر کالاهاری استراحت کنید


    آفتاب بگیرید و اینا...نام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایتنام: smiley_hghhj4p6sbvnmkverx82cjjt2x4.gif نمایش: 109 اندازه: 8.5 کیلو بایت

  6. #3046

    Elka Eydipor آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    4564
    محل سکونت
    ساکن شهر اندیشه
    نوشته ها
    7,587
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid8h نمایش پست ها
    باید یه دست بسکتبال باهاش بزنم
    باحاله عکسی که توی امضاء گذاشتید.... این مال کدوم فیلمه؟؟؟

  7. #3047
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elka Eydipor نمایش پست ها
    باحاله عکسی که توی امضاء گذاشتید.... این مال کدوم فیلمه؟؟؟
    فیلم نیست ، سریاله ....
    The Orginal با بازیگر محبوب من جوزف مورگان .....

  8. #3048

    minicam آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    9935
    محل سکونت
    یزد
    نوشته ها
    1,515
    كنار يك مانيتور روزهاى پى در پى

    شبيه تايپ شدن با صداى [تق تق تق...]

    ميان رد شدن از عقده هاى روزانه...

    رسيده ام به بريدن، به پوچىِ مطلق


    براى رد شدن از روزهاى تلخ جهان

    [خيال تازه ترى توى ذهنِ پوك شدن]

    ...و باز مثل هميشه به روى ديوارم

    [شبيه پستِ غم انگيزِ فيسبوك شدن]


    جهانِ حل شده در لا به لاى تصويرى...

    كه موج مى زند از ايده هاى ديپلماتيك!

    جهانِ از تو به جا مانده در تصورها...

    به خط چشم و ژل و پودر و ريمل و ماتيك!


    جهانِ رفته به خوابى كه پى نخواهد برد...

    به عمق فاجعه / در مغزهاى اسفنجى

    جهانِ رفته فرو تا گلو ميان لجن↑

    [ميان تلويزيون چهره هاى شطرنجى!]


    نگاه مى كنم از عمقِ دردِ آينه ها

    به گريه هاى غريزى كه مانده توى تنم

    ميان اين همه پاسخ براى يك مجهول...

    [به يك تناقض مبهم , دچارتر شدنم]


    شروع مى شود از نو براى من روزى...

    براى سختىِ اثبات و ردِ فلسفه ها

    دوباره باخته ام در دوباره باختنم...

    ميانِ جنگِ عبث در جدالِ سفسطه ها


    شروعِ فصل جديدى كه باز بسپارد...

    بهار زندگى ات را به بادِ پاييزه

    به سمت مقصد دورى غريب و نامعلوم...

    [ادامه دادنِ راهى بدونِ انگيزه]


    ميان حسرت من روزهاى غمگينى ست

    كه دل سپرده نگاهم به آنچه داشته ام

    تمام هستىِ خود را به سال هاى سياه...

    درون تاكسىِ دربست , جا گذاشته ام!


    درون تاكسىِ تندى به مقصدِ مترو...

    براى رد شدن از اين چهار راهى كه...

    در انتهاى سالن, روبروى دوربين ها...

    بايستم لبِ سكوى پرتگاهى كه...


    تمام دلخوشى اش پشتِ خط قرمزها...

    درست در وسطِ ريل هاى فولادى ست

    تمام فكر و خيالم شبيه پاسپورتى...

    براى رد شدن از مرزهاى آزادى ست


    درونِ من ابديت ادامه خواهد داد...

    [شبيه پوچ ترين لحظه هاى در هيجان]

    تمام عمر دويدم بزرگراهى را...

    كه مقصدم برسد انتهاى خطِ جهان


    [- نگاه در پرژكتور، كنارِ ال سى دى...]

    [- نگاهِ خيره ى من سمت تونلى تاريك...]

    [- صداى هشدارى از بلندگوى سالن...]

    [- صداى سوتِ قطارى كه مى شود نزديك...]


    [صداى آدرنالين توى خواب رگ هايم]

    [ترشحات كف از آخرين پك سيگار]

    تمام دلخوشى ام را... [-... و چند ثانيه بعد...]

    [صداى خرد شدن لاى چرخ هاى قطار]


    "ابوالفضل حبیبی"

  9. #3049

    sam_ma آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    7280
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    365
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid8h نمایش پست ها
    ماشالله !!!!!! حسین عجب قدی داره !!!!!!!! نکنه بقیه قدشون کوتاه !!!!!!
    ماشالله منم اول توجهم به همین جلب شد : )))

  10. #3050

    Elka Eydipor آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    4564
    محل سکونت
    ساکن شهر اندیشه
    نوشته ها
    7,587
    نقل قول نوشته اصلی توسط minicam نمایش پست ها
    كنار يك مانيتور روزهاى پى در پى

    شبيه تايپ شدن با صداى [تق تق تق...]

    ميان رد شدن از عقده هاى روزانه...

    رسيده ام به بريدن، به پوچىِ مطلق


    براى رد شدن از روزهاى تلخ جهان

    [خيال تازه ترى توى ذهنِ پوك شدن]

    ...و باز مثل هميشه به روى ديوارم

    [شبيه پستِ غم انگيزِ فيسبوك شدن]


    جهانِ حل شده در لا به لاى تصويرى...

    كه موج مى زند از ايده هاى ديپلماتيك!

    جهانِ از تو به جا مانده در تصورها...

    به خط چشم و ژل و پودر و ريمل و ماتيك!


    جهانِ رفته به خوابى كه پى نخواهد برد...

    به عمق فاجعه / در مغزهاى اسفنجى

    جهانِ رفته فرو تا گلو ميان لجن↑

    [ميان تلويزيون چهره هاى شطرنجى!]


    نگاه مى كنم از عمقِ دردِ آينه ها

    به گريه هاى غريزى كه مانده توى تنم

    ميان اين همه پاسخ براى يك مجهول...

    [به يك تناقض مبهم , دچارتر شدنم]


    شروع مى شود از نو براى من روزى...

    براى سختىِ اثبات و ردِ فلسفه ها

    دوباره باخته ام در دوباره باختنم...

    ميانِ جنگِ عبث در جدالِ سفسطه ها


    شروعِ فصل جديدى كه باز بسپارد...

    بهار زندگى ات را به بادِ پاييزه

    به سمت مقصد دورى غريب و نامعلوم...

    [ادامه دادنِ راهى بدونِ انگيزه]


    ميان حسرت من روزهاى غمگينى ست

    كه دل سپرده نگاهم به آنچه داشته ام

    تمام هستىِ خود را به سال هاى سياه...

    درون تاكسىِ دربست , جا گذاشته ام!


    درون تاكسىِ تندى به مقصدِ مترو...

    براى رد شدن از اين چهار راهى كه...

    در انتهاى سالن, روبروى دوربين ها...

    بايستم لبِ سكوى پرتگاهى كه...


    تمام دلخوشى اش پشتِ خط قرمزها...

    درست در وسطِ ريل هاى فولادى ست

    تمام فكر و خيالم شبيه پاسپورتى...

    براى رد شدن از مرزهاى آزادى ست


    درونِ من ابديت ادامه خواهد داد...

    [شبيه پوچ ترين لحظه هاى در هيجان]

    تمام عمر دويدم بزرگراهى را...

    كه مقصدم برسد انتهاى خطِ جهان


    [- نگاه در پرژكتور، كنارِ ال سى دى...]

    [- نگاهِ خيره ى من سمت تونلى تاريك...]

    [- صداى هشدارى از بلندگوى سالن...]

    [- صداى سوتِ قطارى كه مى شود نزديك...]


    [صداى آدرنالين توى خواب رگ هايم]

    [ترشحات كف از آخرين پك سيگار]

    تمام دلخوشى ام را... [-... و چند ثانيه بعد...]

    [صداى خرد شدن لاى چرخ هاى قطار]


    "ابوالفضل حبیبی"

    درود بسیار زیبا بود....

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •