چشم ....
واقعیت امر اینه که چند وقت پیش داشتم قدم میزدم توی خیابون که تلفنم زنگ خورد ، دیدم مجتبی هست ، سلام و احوالپرسی کردیم ...
بعد مجتبی گفت ......... من گفتم .......... بعد مجتبی گفت .... من گفتم نه بابا !!!!!!!!!؟ مجتبی گفت آره ... من گفتم باشه من میام مشکلی نیست .... بعد هیچی دیگه قرار شد 28 اردیبهشت بریم ...